در این دنیا تفاوت فاحشی میان بازیکنان طراز اول (چون نک بالارد و نیل کازاروس) و بازیکنان واقعاً خوب مسابقات قهرمانی مثل خود من وجود دارد. بنظرم فقط در اندازه تفاوت دارند... آنها بازی را بیشتر بررسی کرده اند, یا می توانند ریاضیات را تا حدی بهتر حل کنند و یا تا اندازه ای قلق بازی را بیشتر بدست آورده اند. احتمالاً دیگران نمی توانند برخی از مواردی را که موجب پیشرفت آنها می شود, تجربه کنند... مواردی چون استقامتشان در برابر حملات, روح مبارزه جوی بزرگشان, میل شدیدشان به پیروزی, نگرش تسلیم ناپذیرشان, توانایی شان در مشتاق ماندن و در هر بازی ارائه کردن بهترین بازی خود بدون در نظر گرفتن امتیاز یا ساده بودن موقعیت و غیره و غیره. نمی دانم مهارت افراد در بردن بازی بدون تخلف را بتوان اندازه گرفت یا نه.
ولی چیزهای قابل اندازه گیری هم وجود دارند. شرط میبندم همه بازیکنان طراز اول بهره هوشی بسیار بالایی دارند. اصلاً آنها حقیقتاً بسیار باهوشتر از اکثر از ما هستند. مطمئنم آنان تسلط بسیار بالایی در ریاضیات دارند. (هنگامی که من و جو سیلوتر با هم زندگی می کردیم در مورد تعیین تاس (cube decisions) بحث می کردیم, جو با صدایی بلند مساله مورد بحث را ذهنی بررسی می کرد تا دبل آنرا مشخص کند و در مراحل مختلف بازی امتیاز کسب کند. ریاضیات من هم بسیار خوب است ولی من هرگز نمی توانم مسائل را به خوبی او و بطوریکه شنیده ام مانند نیل کازاروس و جیک جکوبز و دیگرانی از همین قماش ذهنی حل کنم.) آنان حافظه های خارق العاده ای هم دارند... آنها می توانند جداول توازن (Equity tables), نرخ شرط بندی و موقعیت ها را بخاطر بیاورند و بنابراین مجبور نیستند هر دفعه برای محاسبه کردنشان تلاش کنند.
حال حدس من این است که شما می توانید لیست بازیکنان هم تراز مسابقات آزاد قهرمانی را بررسی کنید و چند نفری را با بهره هوشی برابر با بازیکنان بزرگ پیدا کنید. و شاید با دادن وقت و ایجاد میل کافی, این افراد هم تبدیل به بازیکنان بزرگی شوند. ولی مطمئناً این امر مستلزم ترکیبی از بهره هوشی و ویژگی های غیرقابل اندازه گیری, به همراه مطالعه و تمرین بسیار است. گفتگویی با جیک جکوبز در مورد بازی همه چیز را مشخص خواهد کرد. با درنظر گرفتن موقعیت فرد, برآوردی کلی از استراتژی او را ارائه می دهد...و مشخص می کند نوع بازی او بازدارنده است یا مقاومتی...یا هرچیز دیگری. سپس عملیات ریاضی پیچیده ای را ذهنی حل می کند تا تعیین کند کدام اعداد توازن مسابقه (match equity numbers) روی تاسو تصمیات چکرز تأثیر می گذارد و اینکه آیا باید هجومی تر بازی کند یا دفاعی ترو غیره. همچنین می تواند درمورد بازیهای دیگری که در شرایطی مشابه انجام داده, دیده و یا درموردشان خوانده, صحبت کند.(این بازی مانند بازی رابرت و کیت در دور چهارم مسابقات سال 1991 در وگاس است. یادم می آید دختر موبور بسیار زییایی را که سر میز کناری مشغول خوردن پیتزای پپرونی بود و رابرت اصولش را زیر پا گذاشت تا با 4-3 بازی کند و با 4 امتیاز کیت را شکست داد.) و اینگونه او مشخص می کند چه نوع از بازی مناسب خواهد بود.
درمسابقه نهایی ام در برابر نیل کازاروس در بیست و هفتمین مسابقات قهرمانی تخته نرد پترزبورگ در ماه فوریه, در طول مسابقه از او درمورد یک بازی سئوال کردم و او در جواب گفت مطمئن است حداقل 025. جلوتر است ولی احتمالاً نه خیلی بیشتر از .032.و هرچند این مورد را چک نکردم, اما بررسی های گذشته ام نشان می دادند معمولاً درست می گوید. این نوع مهارت فقط می تواند ازهوش برتر, مطالعه و حافظه و بینش او دربازی و توانایی اش نشأت بگیرد. بنابراین آیا منظورم اینست که دو دوست شما, مانند من, هرگز نمی توانند امیدی به قرار گرفتن در میان بزرگان این بازی داشته باشند؟ احتمالآً. شاید تاکنون فهمیده باشید چه آنان از قماش نوابغ باشند, چه نباشند احتمال ندارد بتوانند جزء یکی از این بزرگان باشند. ولی اگر به راهنمایی من در بند زیر عمل کنند مطمئناً می توانند مسابقه ای شوند. اما بهترین راهنمایی من اینست, و این راهنمایی را حتی المقدور بیش از هر چیز دیگری دنبال میکنم, چون عقیده دارم در هر رقابتی عامل اصلی موفقیت است؛ همیشه سعی کنید با کسانی بازی کنید که بدتر از خودتان هستند! من نمی توانم در مسابقات به آن عمل کنم ولی وقتی نوبت به بازی سر پول میرسد, خصوصاً پولی هنگفت, این شعار من است.
مطالعه كنید
باید كتاب بخوانید و مطالعه كنید. اطلاعات یا دیدگاه های با ارزشی می یابید كه هرگز نمی توانید به تنهایی به وجودشان پی ببرید. كارشناسان با بهره گیری از سالها تجربه، استفاده از برنامه های قوی و دقیق كامپیوتری، و هوش و مهارت باورنكردنی، اسرارشان را كتباً با ما درمیان گذاشته اند. حتی اگر نابغه باشید، دریافتن تمام دیدگاه ها و استراتژی هایی كه آنان برای ما فراهم آورده اند، سالها طول خواهد كشید.
کمک بخواهید
صرفنظر از رده بازی؛ اغلب خود را در موقعیتی می یابید که با هیچ قطعیت معقولی نمی توانید متوجه شوید که بازی درست یا تصمیم درست روی تاس چیست. هنگامی می توانید بازی خود را به دقت تنظیم كنید كه برای ثبت موقعیت صحیح وقت بگذارید و سپس دریابید چه چیزی درست است, چرا درست است, و چرا خودتان نتوانستید جواب درست را بفهمید. این اطلاعات را می توانید با استفاده از یکی از سه برنامه کامپیوتری فوق العاده (Snowie, GnuBG, jellyfish) بدست آورید, یا می توانید از یک کارشناس کمک بگیرید. تقریباً همیشه می توانید در نزدیکی تان یا در اینترنت کارشناسی بیابید که با سخاوت وقتش را صرف کند و کمک کند و بازی و استراتژی درست بازی را توضیح دهد. البته, شما می توانید با پرداخت مبلغی آموزش ببینید (حتی پس از آنکه تقریباً بازیکن رده بالای مسابقات بودم, برای آموزش گرفتن از بعضی از بازیکنان طراز اول مانند نک بالارد, کیت ولسی و دیگران هزینه می کردم و هر روز از بهترین بازیکنان جهان کمک می گیرم چون موقعیتهایی را برایشان میفرستم كه اصلاً نمی توانم درك كنم.)
بازیکنان خوب را تحت نظر قرار دهید و با آنان بازی کنید.
آنها را اغلب در مسابقات می توان یافت, اما می توانید از طریق سایتهای مختلف اینترنت هم با آنها بازی کنید یا بازیشان را ببینید. می توانید بازیکنان رده بالا را انتخاب کنید و بازیشان را تماشا کنید و آنها اغلب از اینکه بتوانند کمکی کنند و مشکل یا سئوال شما را حل کنند، خوشحال می شوند. بازی آنان را منفعلانه تماشا نکنید. تلاش کنید حرکت صحیح را در هر موقعیتی حدس بزنید. وقتی کار بسیار متفاوت یا غافلگیر کننده ای انجام می دهند, از موقعیت عکس بگیرید, یا یادداشت بردارید و نگه دارید و مطالعه کنید و یاد بگیرید و.... و اگر شک دارید که بازی آنان را درست فهمیده اید یا نه دوباره برای خودتان بررسی کنید.
نگرشی صحیح ایجاد كنید.
از این گفته دو منظور دارم: اول اینكه مشتاق و متمركز باقی بمانید و دوم اینكه فراموش نكنید هدف شما از این بازی لذت بردن است. اعتقاد راسخ من براین است كه این دو موضوع به هم وابسته اند. برای برد پیاپی باید پیوسته خوب بازی كرد، نمی توان فقط آرام ماند و خود بخود و یا بدون تفكری دقیق بازی كرد. هر اشتباه كوچكی می تواند به قیمت بازی یا مسابقه تمام شود. آیا وقتی رقیبتان شانس بیاورد و تاس خوبی بیندازد، یا زمانی كه خودتان تاس بدی می اندازید، ناراحت می شوید؟ این اتفاق خواهد افتاد و بارها هم رخ خواهد داد. اگر نیاموزید چگونه با شانس بدتان به راحتی كنار بیایید، نباید تخته نرد بازی كنید و اگر با تاس بد یا به ویژه بازیها یا مسابقات ناموفق، ناراحت می شوید نخواهید توانست چنانكه شاید و باید روی انجام بازی درست متمركز شوید. بازیكنانی را دیده ام كه معمولاً بازیكنان بسیار خوبی بودند ولی افتضاح بازی می كردند چون متقاعد شده بودند همه چیز برای آنان بد پیش می رود و اگر درست بازی كنند یا شانس معقولی بیاوند، احتمالاً نمی تواند برایشان كارساز واقع شود. هر چیزی كه فرد را از برنامه عقلانی و منطقی بازی دور كند، می تواند آسیب رسان باشد. مهمترین نكته، صرفنظر از برد یا باخت، اینست كه اگر بدشانسی آوردن یا باختن شما را ناراحت می كند، قطعاً از بازی، لذتی را كه موجب جالب و مفرح شدن آن می شود، نخواهید برد. و اگر از بازی لذت نبرید، هرگز نمی توانید درآن مهارتی كسب كنید.